برترین کتاب ها درباره ی سوگ و راه های کنار آمدن با آن
به گزارش مجله فازنما، برترین شیوه نوشتن از سوگ چیست؟ درد معمولا دشمن توان توصیف است. وقتی قرعه رنج سوگ و از دست دادن به نام آدم می افتد، می توان حس کرد درد مثل احساسات شدید آدم را لال می نماید. کلمات فقط وقتی سر می رسند و از قلم روی کاغذ می آیند که همه چیز تمام شده و آب ها از آسیاب افتاده است. روبرو شدن با مرگ عزیزان شاید بتواند آدمی را به خود بیاورد و صداقتی به کلام ببخشد. شاید هم نه. اما بعید است فرد را نویسنده بهتری کند. معمولی باشید یا صاحب سبک، معقول باشید یا متفرعن، ادبی بنویسید یا عادی، با سوگ که چشم درچشم شوید نه بهتر خواهید نوشت نه بدتر. اما همه چیز در این جهان استثنا دارد. نویسندگانی هستند که وقتی با سوگ، مرگ و از دست دادن روبرو شده اند، قلم بر دست گرفته و آثاری خواندنی و ماندگار خلق نموده و چه بسا نویسندگان بهتری شده اند. در این مطلب برترین کتاب هایی که نویسندگان و جستارنویسان ایرانی و خارجی درباره سوگ نوشته و ترجمه نموده اند، معرفی شده اند.
1- سوگ مادر
شاهرخ مسکوب مترجم، محقق، شاهنامه پژوه و نویسنده، روشنفکری بیداردل و یگانه بود که نگاه عمیق اش بین او و روزمرگی فاصله می انداخت. سبک و سیاق کتاب های شاهرخ مسکوب او را در کنار معدودی از افراد قرار می داد که نثری درخشان و قلمی توانا داشتند. او عاشق مادرش بود، می پرستیدش و تا سرانجام عمر سوگوارش بود که در روزمره نویسی هایش منعکس است. مسکوب سه دین به فردوسی، مرتضی کیوان و مادر به گردن داشت. پیش از مرگ دو دین اول را ادا کرد اما مرگ ادا کردن به دین سوم را ناممکن کرد. حسن کامشاد دوست سالیان اش در سال 1385 از میان ده ها کتابچه و صدها برگ اوراق دست نویس، روزمره نویسی های مسکوب درباره مادرش را جمع آوری، ویرایش و منتشر کرد. او هیچ وقت مادرش را از یاد نبرد. حضور غایب او را در خود می دید و کمتر روز و شبی بی یاد او گذراند.
در بخشی از کتاب در سوگ مادر که به وسیله نشر نی منتشر شده، می خوانیم:
2- در سوگ و عشق یاران
این اثر حاوی نوشته هایی است از شاهرخ مسکوب در سوگ دوستان از دست رفته اش، پرسه زنی در اطراف مرگ، یادآوری خاطرات و جوانی ها. به غیر از دو متن آخر مجموعه که بیشتر شبیه مرور یا ریویویی بر آثار و عملکرد درگذشتگان است، بقیه نوشته ها به سیاق خود مسکوب نزدیک تر است: جستارهایی شخصی و رقصان با موضوع یک دوست که با مرگ رفته است.
سایه مرگ که انگار موضوع همیشگی فکر مسکوب است بر سراسر نوشته ها سنگینی می نماید. اما این مرگ به سرعت از دوست از دست رفته فاصله می گیرد و با خود نویسنده یکی می گردد. مرگ مثل یک مته، نویسنده را سوراخ می نماید. او را می شکافد و خرده ریزهایی از گذشته را به بیرون پرتاب می نماید.
این خرده ریزها از جنس زمان از دست رفته، روزگار سپری شده و در مجموع از مقوله عدم است. مته مرگ، دیواره های ناپیدا را می شکافد و می ریزد. قصه هایی کوچک، شخصیت هایی بی اهمیت، لحظه هایی گمشده و تصویرهایی فرار، صداهایی ناشناس و دیالوگ هایی جامانده از روزهای جوانی.
مسکوب در این نوشته ها به دام مرگ می افتد و در جست وجوی زمان از دست رفته، دست و پا می زند. شاهد این دست و پا زدن ها و بیننده آن خرده ریزها و جزئیاتی که هر لحظه به یکی از آن ها می آویزد ما هستیم؛خوانندگان.
هرکدام از نوشته های این کتاب، به یک نوعی توضیح همین جان کندن در آواربرداری از زمان از دست رفته است. اما این کوشش، بیش از همه، در جستار دوم، یعنی آنچه که مسکوب در سوگ هوشنگ مافی نوشته، به بار نشسته است.
در حاشیه صفحاتی که شاهرخ برای هوشنگ، دوست جانی دوران جوانی اش نوشته، تهران قدیم، خیابان ها و کوچه ها و آدم ها - از زن وفرزند گرفته تا بقال و چقال و پاانداز - ناگهان جان می گیرند و راه می روند و با هم حرف می زنند اما زیر سایه مرگ. دلبستن به آدم ها، علی رغم واقعیت شک ناپذیری به نام مرگ- مثل گردبادی در فکر نویسنده می پیچد و انبوهی طرح و ایده و خرده ریز را به هوا می برد. نوشته های مسکوب از این جنس اند.
در سوگنامه ای که برای سهراب سپهری نوشته شده، ایده شعر و ادبیات متعهد است که خود را عرضه می نماید. اینجا وقتی مرگ به جان شاهرخ مسکوب می افتد و خراشش می دهد، به یاد این حقه حالا دیگر از رمق افتاده ادبیات متعهد می افتد و در فرصتی کوتاه، و نه از موضع راست و چپ، بلکه از موضع شکاری زیر دندان مرگ، دوباره به آن ایده، نگاه می نماید و حرف هایش را می گوید.
در بخشی از کتاب در سوگ و عشق یاران شاهرخ مسکوب که به وسیله نشر فرهنگ جاوید منتشر شده، می خوانیم:
3- رنج و التیام / در سوگواری و داغدیدگی
همه ما در زندگی با مرگ و مصیبت روبه رو شده ایم. مرگ پدر و مادر، مرگ همسر، مرگ برادر و خواهر، مرگ فرزند، مرگ دوستان نزدیک. بعضی از مصیبت ها و ماتم ها زودگذرند و بعضی پیچیده و دیرگذر. مصیبت دیدگی پدیده ای بغرنج و سخت است. با اینکه مرگ همواره بوده است و خواهد بود، پذیرفتنش به این آسانی ها نیست. داغی که نبود کسان نزدیک به ما بر دلمان می گذارد، بسته به مقدار دلبستگی شدت و ضعف دارد. زندگی بدون التیام یافتن سوگ ادامه دارد اما تا آرام نشویم و التیام نیابیم، زندگی را درک نمی کنیم. التیام یافتن از مصیبت به تجربه و دانش احتیاج دارد. التیام بخشی مبحثی مهم در روان شناسی است. مطالعات فراوانی درباره مصیبت و انواعِ آن و چگونگی التیام یافتن در جوامع مختلف شده و نتایج گوناگونی گرفته شده است. شخص ماتم دیده ممکن است سرگشته و سردرگم گردد، دردهای جسمانی را تحمل و حتی خودکشی کند. ج. ویلیام وردن، استاد مدرسه روان شناسی دانشگاه هاروارد در این کتاب می گوید اگر داغداران بعد از فقدان نتوانند چهار تکلیف سوگواری را طی نمایند، سوگ شان هیچ وقت کامل نشده و ماتم شان برای همواره ناتمام باقی می ماند. اولین تکلیف سوگواری پذیرش فقدان است. در این مرحله افراد باید بدانند که قادر به تغییر شرایط نیستند و فرد متوفی دیگر امکان بازگشت به دنیا را ندارد. هرچند که قبول فقدان و مرگ عزیزان تلخ و ناراحت نماینده است، اما اگر بازماندگان در این زمینه به پذیرش عقلی و عاطفی برسند، به مرور زمان احساس بهتری پیدا می نمایند. در مرحله دوم فرد عزادار باید از درد مصیبت عبور کند. این دردها می توانند جسمی و روحی باشد و بازماندگان نباید از آن فرار نمایند. گام سوم انطباق یافتن سوگواران با محیطی است که متوفی دیگر در آن حضور ندارد. بازماندگان بعد از فقدان عزیزان شان تا مدت ها احساس گیجی و سردرگمی می نمایند. آن ها قبل تر شخصی را کنار خود داشتند که نقش های مختلفی را در زندگی برعهده داشت، ولی حالا دیگر در این دنیا نفس نمی کشد و سوگواران علاوه بر دلتنگی و ناراحتی، باید جای خالی فرد متوفی را پر نمایند و خودشان عهده دار نقش های او در زندگی شوند. آخرین و شاید سخت ترین قدم برای تکمیل ماتم و سوگواری، تغییر جای متوفی از نظر عاطفی و ادامه دادن به زندگی است. برای همه واضح و روشن است که بازماندگان، عزیز ازدست رفته خود را هرگز فراموش نمی نمایند و همواره گوشه ای از قلب خود را به او و یاد و خاطراتش اختصاص می دهند، اما آن ها باید بتوانند بدون متوفی به زندگی ادامه دهند، اهداف و رویاهای خود را دنبال نمایند و به سایرین عشق بورزند.
در بخشی از کتاب رنج و التیام / در سوگواری و داغدیدگی که با ترجمه محمد قائد به وسیله نشر نو منتشر شده، می خوانیم:
4- لنگرگاهی در شن روان / شش روبروه با سوگ و مرگ
ادبیات که همواره پناهگاهی امن و تسلای خاطر است به انسان در روبروه با سوگ یاری می نماید. غرق شدن در کلمات و خواندن تجربه رودررو شدن و تنها ماندن دیگران با سوگ آرام بخش و التیام دهنده زخم هاست. بعد از خواندن شش جستار کتاب لنگرگاهی در شن روان / شش روبروه با سوگ و مرگ درمی یابیم سوگ تجربه ای عمومی و دردی مشترک است که هر کس به گونه ای متفاوت با آن روبرو می گردد.
در جستار اول یادداشت های سوگ جیما ماندا انگزی اَدیچی، پدرش را از دست می دهد و در کنار آمدن با این فقدان ناتوان است، آنقدر تنها و ناتوان که این اندوه دختر چهار ساله اش را ترسانده. کودکی که هنوز تجربه و تصوری از مرگ ندارد، مادرش را می بیند که زخمی عمیق به جانش افتاده. بچه مفهوم نبودن را درک نمی نماید اما می داند اتفاقی افتاده و چیزی در زندگی تغییر نموده است.
هر چه جلوتر می رویم اندوه عمیق نویسنده آشکارتر می گردد. او توانایی کنار آمدن با نبود پدر را ندارد، همان طور که بچه اش نمی تواند واکنش او را بفهمد. مادر و بچه هر دو گرفتار شده اند و احساس ناامنی می نمایند.
در جستار درنگ تاریک به نامه های متعددی از راینر ماریا ریلکه می رسیم، از ریلکه بیش از 14 هزار نامه به جا مانده که خود آنها را به مقدار شعرها و آثارش مهم می دانست. این نامه ها ما را با اندیشه های او درباره نقش و معنای عشق، مرگ و هنر در زندگی آشنا می نماید. نامه هایی که برای این قسمت انتخاب شده اند نامه هایی هستند که ریلکه آنها را برای تسلای دوستان و آشنایان داغ دیده اش نوشته یا به مضمون مرگ و سوگ پرداخته و در آنها از رنج فقدان و میرایی گریز ناپذیر انسان می نویسد. او مرگ را روی دیگر زندگی می داند. ریلکه مرگ را راهی به تحول و دگرگونی شخصی برای بهتر زیستن می داند.
در جستار سوم پس از زندگی جوآن دیدیون مرگ همسرش و از دست دادن اش را روایت می نماید. نویسنده این اتفاق را چندبار با مخاطب درمیان می گذارد. اتفاقی که شاهد لحظه به لحظه آن از آغاز تا سرانجام تموم نموده، مگه نه؟ بوده است. انگار او در این کتاب به نوشتن پناه آورده تا بتواند هم زیستی با این درد را به خودش یاد بدهد. اتفاقی که در لحظه ای عادی اتفاق افتاده و همین عادی بودن است که نمی گذارد آن را باور کند. او ادامه می دهد همه ما در رویارویی با مصیبتی ناگهانی، مدام به این فکر می کنیم که وقتی آن اتفاق تصورناپذیر رخ داد همه چیز چقدر معمولی بود.
الکساندر همن در آکواریوم به داستان خانواده کوچک اش می پردازد که از پانزدهم ژوئیه 2010 آغاز می گردد. روزی که نویسنده و همسرش بچه ها کوچک شان را برای معاینه به بیمارستان می برند و دکتر به آن ها می گوید بچه دوم شان به هیدروسفالی - انباشتگی بیش از حد مایع مغزی نخاعی در حفره های مغز - مبتلاست.
تجربه را رالف والدو امرسون دو و سال و نیم بعد از مرگ فرزند اول اش، پشت سر گذاشتن سوگواری و تفکر و تامل طولانی درباره این اندوه نوشته است.
قصه بیوه زن را جویس کارول اوتس بعد از مرگ همسرش درباره تجربه سوگواری نوشته. نویسنده در این جستار بدون اینکه افکار یا غم اش را سانسور کند از اندوهی می نویسد که مجبور شده انکار کند. برای او قابل باور نیست که هستی همسرش به این زودی از یاد رفته و زندگی به روال عادی بازگشته.
در بخشی از کتاب لنگرگاهی در شن روان / شش روبروه با سوگ و مرگ که با ترجمه الهام شوشتری زاده به وسیله نشر اطراف منتشر شده، می خوانیم:
5- خاطرات سوگواری
مرگ، حقیقت تلخ و غیرقابل انکار، ناگهان مثل طوفانی سهمگین، نظم زندگی را برهم می زند. کسی که تا دیروز و ساعاتی پیش زندگی می کرد، ناگهان از این دنیا می رود. مرگ آدم های عزیز زندگی، دردناک است. بعد از مرگ آن ها، زندگی برای همواره عوض می گردد. نوع روبرو هر فرد با ازدست رفتن عزیزان اش فرق دارد اما بیشتر افراد به شدت اندوهگین می شوند. آن ها احساس می نمایند که در این سوگ و رنج مدام، تنها مانده اند و کسی احساس شان را تجربه ننموده است.
25 ماه فوریه سال 1980 رولان بارت فیلسوف، نویسنده و متفکر فرانسوی بعد از خروج از میهمانی ناهار فرانسوا میتران رئیس جمهوری فرانسه با ون یکی از خشک شویی های معروف پاریس تصادف کرد و از دنیا رفت. انگار برای زنده ماندن انرژی نداشت. او کمتر از سه سال بعد از مرگ مادرش درگذشت. فقط تعداد انگشت شماری از نزدیکان بارت می دانستند او چقدر تحت تأثیر مرگ مادرش بود. با انتشار کتاب خاطرات سوگواری مخاطبان این فیلسوف مشهور از خلوت تاریک و سوگواری دردناک اش مطلع شدند. بارت از فردای مرگ مادر گفته های مادر و خاطرات خودش از 60 سال زندگی با او را روی کاغذ آورد. این اثر مخاطب را وادار می نماید به آهستگی بخواندش و به فقدان، سوگ و رنج فکر کند.
در بخشی از کتاب خاطرات سوگواری که با ترجمه محمدحسین واقف به وسیله نشر حرفه هنرمند منتشر شده، می خوانیم:
منبع: دیجیکالا مگ