چرا انیمیشن داستان اسباب بازی 3 می توانست سرانجام باشکوهی برای این مجموعه باشد؟
به گزارش مجله فازنما، انیمیشن داستان اسباب بازی 4 (Toy Story 4) موقعیتی احساسات برانگیز را برای وودی و سایر اسباب بازی ها ایجاد کرد اما بسیاری از منتقدان معتقدند داستان اسباب بازی 3 (Toy Story 3) برترین سرانجام بندی ممکن بود و وداع باشکوهی برای این مجموعه سینمای به حساب می آمد.
بیش تر شخصیت های محبوب در قسمت سوم حضور دارند و ماجراهای آن چند سال پس از داستان اسباب بازی 2 (Toy Story 2) روایت می گردد. ماجرا با رفتن اندی به دانشگاه آغاز می گردد. او هم مثل بسیاری از مخاطبان مجموعه در طول این سال ها بزرگ شده و اسباب بازی های دوران کودکی اش جایشان را به علایق تازه نوجوانی داده اند. با این همه اندی هیچ وقت نتوانست رفقایش را کاملا کنار بگذارد و در این مدت آن ها را گوشه ای از اتاق پنهان کرد.
داستان اصلی نادیده گرفته شدن اسباب بازی ها به وسیله اندی نیست بلکه فرآیند بلوغ و میل بچه ها به بازی با آن ها خطوط اصلی روایت را تشکیل می دهند. وقتی رفقای وودی و باز دلگیر از بی توجهی اندی به مهدکودک پناه می برند تا شاید همدم بچه ها دیگر شوند، خیلی زود می فهمند هیچ چیز مطابق تصورات آن ها نیست، در عوض گیر یک خرس عروسکی بدجنس افتاده اند و باید هر طوری شده به خانه بازگردند.
داستان اسباب بازی 3 به آزمون های عاطفی بلوغ می پردازد و احساس جدا شدن از چیزهایی که روزی برایتان عزیز بود را به برترین شکل ممکن تصویر می نماید. بزرگ شدن به معنی کوشش برای ادامه راستا و ورود به مراحل بعدی زندگی است و قسمت سوم همان طور که اندی را با این مفاهیم آزمایش می نماید، نقش مهمی در رشد شخصیتی وودی و سایر دوستانش دارد؛ با این اوصاف دلایل زیادی وجود دارد که این فیلم را به برترین سرانجام بندی ممکن برای یکی از دوست داشتنی ترین مجموعه های انیمیشنی تمام دوران تبدیل می نماید.
* هشدار: در ادامه این مطلب بخشی از داستان فیلم لو می رود.
خداحافظی با اندی
شاید اندی شخصیت اصلی فرانچایز داستان اسباب بازی نبود اما حضورش ضرورت زیادی داشت و بسیاری از ماجراها را شکل می داد. اندی در کودکی عاشق بازی با وودی و سایر اسباب بازی ها بود و اصلا قوس عاطفی اصلی این مجموعه از حسادت وودی نسبت به علاقه اندی به باز لایت یر شکل گرفت. ترس وودی از این که اندی او را رها کند یا هیچ وقت به او بازنگردد بخش مهمی از ماجراجویی های او در قسمت دوم را تشکیل داده بود.
با این اوصاف وقتی اندی در داستان اسباب بازی 3 به عنوان یک نوجوان 17 ساله به تصویر کشیده شد که در آستانه رفتن به دانشگاه قرار داشت؛ این حس به مخاطب منتقل شد که فیلم می تواند نقطه باشکوهی برای سرانجام سفر او هم باشد. از سوی دیگر فقط اسباب بازی ها نبودند که باید راهشان را از اندی جدا می کردند بلکه مخاطبان هم مجبور بودند با او خداحافظی نمایند.
اگرچه نقش اندی در مقایسه با اسباب بازی ها همواره کوچک بوده اما نمی توان کتمان کرد که او یکی از مهم ترین عناصر این فرانچایز محبوب است و چه بسا اگر هیچ وقت خلق نمی شد فرانچایز داستان اسباب بازی هم شکل نمی گرفت؛ او صاحب محبوب وودی و باز بود و مثل بقیه بچه ها کره زمین از بازی با این موجودات بانمک غرق لذت می شد.
گذشتن از اسباب بازی ها
اندی قبل از این که به دانشگاه برود یکی از مهم ترین تصمیم های زندگی اش را گرفت؛ از آن جایی که نمی توانست همه اسباب بازی های محبوبش را به دانشگاه ببرد و از سوی دیگر لزومی هم نمی دید که آن ها را در اتاق زیر شیروانی تاریک و وحشتناک نگه دارد، تصمیم گرفت آن ها را به بچه دیگری بسپارد تا او هم از بازی با اسباب بازی ها غرق لذت گردد.
اندی دوستانش را نزد دختر بچه ای به نام بانی به امانت گذاشت که مثل کودکی های خودش عاشق بازی کردن بود و قدرت تخیلی قوی داشت. این تصمیم یکی از نمادین ترین سکانس های این فرانچایز را به همراه می آورد؛ جایی که اندی از همه دوستانش یکی یکی خداحافظی می نماید و با توصیف ویژگی های منحصربه فرد هر کدام از اسباب بازی ها آن ها را از جعبه بیرون می آورد و به بانی می سپارد. البته اندی ابتدا قصد ندارد رفیق شفیقش وودی را هم به دختر بسپارد اما ناگهان فکر می نماید حق ندارد او را از گروه جدا کند و در آخرین لحظه تصمیم می گیرد از وودی هم بگذرد.
انتقال اسباب بازی ها از اندی به بانی لحظه تاریخی را رقم زد؛ زیرا بسیاری از آن ها هیچ وقت به انسان دیگری غیر از اندی تعلق نداشتند. این تصمیم با نشان دادن اندی که از گذشته می گذرد تا رو به جلو حرکت کند و اسباب بازی هایی که حالا کنار بانی فرصت تازه ای برای حیات داشتند، می توانست سرانجام شکوهمندی را برای این فرانچایز دوست داشتنی باشد.
انیمیشنی مملو از لحظات احساسی
داستان اسباب بازی 3 از همان سکانس های ابتدایی به شدت احساسی عمل می نماید و قلب مخاطب را می فشرد. همه اسباب بازی ها دوباره به وسیله فیلم هایی که اندی را در حال بازی با آن ها نشان می دهد و از سوی دیگر بیانگر سیر رشد این پسر بچه است، دوباره معرفی می شوند. با این حال تا زمانی که نقشه خلاقانه وودی با شکست روبرو نمی گردد، مخاطب به درک درستی از تراژدی که در انتظار اسباب بازی ها است، نمی رسد.
ماجرا از این قرار است که حالا اندی بزرگ شده و خیلی وقت است که با دوستان کوچولویش بازی نمی نماید؛ بنابراین آن ها را در گنجه ای تاریک گوشه اتاق رها نموده است. وودی برای جلب توجه اندی به خودشان نقشه خلاقانه ای را طراحی می نماید. آن ها تلفن همراه اندی را برمی دارند و به داخل گنجه می آورند تا شاید وقتی برای برداشتن تلفنش آمد دوباره آن ها را ببیند و به یاد روزهای خوش گذشته با اسباب بازی ها وقت بگذراند. مخاطب در این لحظه با دیدن اندی نوجوان که ظاهرا دیگر هیچ تمایلی با بازی با وودی و دوستانش ندارد، به واقعیت تلخی که در انتظار آن ها است پی می برد و یک گره احساسی دیگر هم ایجاد می گردد.
اما این پیش بینی که اسباب بازی ها ممکن است به بیرون از خانه پرتاب شوند یک کاتالیزور عاطفی قوی است؛ ماجرا وقتی وحشتناک تر می گردد که اندی همه آن ها به جز وودی را در کیسه زباله می ریزد تا به اتاق زیر شیروانی ببرد اما مادرش کیسه را با زباله اشتباه می گیرد و آن ها را جلوی در می گذارد!
داستان اسباب بازی 3 روایت احساسی اش را در سراسر فیلم ادامه می دهد و با مطرح کردن احتمال از بین رفتن تمام اسباب بازی ها، مبهم بودن آینده را گوشزد می نماید. نهایتا در حالی که همه گروه برای مردن آماده هستند به طرز شگفت انگیزی به وسیله چنگک نجات پیدا می نمایند و به خانه بازمی گردند اما حتی این ماجراجویی خطرناک هم واقعیت بزرگ شدن اندی و جدا شدن از اسباب بازی ها را تغییر نمی دهد.
سکانس بازی اندی و بانی با اسباب بازی ها که با خداحافظی طولانی او از دوستان دیرینه اش ادامه پیدا می نماید و به آخرین نگاه اندی به وودی، باز و بقیه رفقایش ختم می گردد یکی از تلخ ترین لحظات یک فیلم انیمیشنی است که احتمالا مخاطبان زیادی که جدا شدن از ریشه های کودکی را تجربه کردند را حسابی متاثر نموده است. این سکانس به خوبی سرانجام یک دوره طلایی را نشان می دهد؛ اندی و اسباب بازی ها از هم جدا می شوند و آغاز تازه ای در انتظار همه است.
بزرگ شدن غیرقابل اجتناب است
با توجه به فاصله زمانی میان اکران داستان اسباب بازی 2 در سال 1999 و داستان اسباب بازی 3 در سال 2010، بسیاری از مخاطبانی که دو قسمت اول را در دوران کودکی دیدن کردند تا زمان انتشار قسمت سوم حسابی بزرگ شده بودند. با این اوصاف بسیاری از آن ها یا در حال تجربه چالش هایی شبیه شخصیت اندی بودند یا در گذشته ای نه چندان دور حس و حال جدا شدن از ریشه های کودکی شان را تجربه نموده بودند.
بالغ شدن سخت است و گذشتن از خاطره های دوران کودکی آن را سخت تر هم می نماید. با این حال می تواند آغاز ماجراجویی بعدی باشد. سازندگان داستان اسباب بازی 3 با هوشمندی تمام شخصیت اندی را در سرانجام دوران نوجوانی قرار دادند و به مخاطبان اجازه دادند ارتباط میان او و اسباب بازی هایش را درک نمایند و به پاسخ این سوال برسند که چرا جدا شدن اسباب بازی ها از اندی تا این میزان برای او چالش برانگیز است.
اسباب بازی ها می دانند که شانس بازی دوباره اندی با آن ها خیلی کم است اما این موضوع دلیلی نمی گردد که برای صاحبشان اهمیت کم تری قائل شوند. برعکس وقتی فکر می نمایند اندی آن ها را زباله نامیده و بدتر از همه می خواهد دور بیندازشان، ویران می شوند و به مهدکودک پناه می برند.
داستان اسباب بازی 3 برای وودی نسبت به سایر اسباب بازی ها چالش بزرگ تری است. تقریبا هیچ مخاطبی پیدا نمی گردد که در عشق و علاقه وودی نسبت به صاحبش شک داشته باشد اما از جایی به بعد متوجه می گردد ماندنش در زندگی صاحبش برای اندی، خودش و سایر اسباب بازی ها تصمیم عاقلانه ای نیست. اندی حالا بزرگ شده و اسباب بازی ها به جای این که برای او همراه خوبی باشند، یادآور خاطرات شیرینی در گذشته هستند. قوس شخصیتی وودی در نهایت به او اجازه می دهد که در سرانجام فیلم تصدیق کند بزرگ شدن اندی به معنا سرانجام زندگی اسباب بازی ها نیست و آن ها می توانند برای بانی دختر کوچکی که بی شباهت به کودکی اندی نیست، خاطرات خوشی را خلق نمایند.
منبع: movieweb
منبع: دیجیکالا مگ