اثرگذاری بیشتر در مدیریت، چطور و چگونه؟!
به گزارش مجله فازنما، هنگامی اثرگذاری بعنوان درجه ای از دست یابی هدف قابل قبول است که سودآوری در بین شرکت های تجاری بی معنا گردد. شرکت ها با توجه به بازگشت سرمایه و دارایی ها اغلب به علت درجه سودآوری و تفاوت های ریسک بین صنایع، اهداف متفاوتی را دارند. با تعریف اثرگذاری بعنوان کارآیی، مسائل مقایسه ما بین سازمان ها به طور عمده کاهش می یابد. خصوصاً هنگام مقایسه شرکت ها، که در بسیاری از جنبه ها با هم مشابه هستند. توسعه و استفاده از تجزیه و تحلیل داده های پوششی امیدبخش است. در ادامه با خبرنگاران همراه باشید.
DEA (تجزیه و تحلیل داده های پوششی) برای مطالعه بر کارآیی مدیران استفاده می گردد. در مدیریت بازرگانی، سودآوری را می توان به عنوان یک معیار اساسی از اثرگذاری برای شرکت های خصوصی در نظرگرفت. عملکرد، تنها ورودی است. (فروش، اندازه فراوری، تعداد عملیات). عملکرد بالا، ممکن است به سمت درجه پایین اثرگذاری راهنمایی کند. فرق میان اثرگذاری و عوامل اثرگذاری همچنین، فرق میان عملکرد و اثرگذاری، واجب و اساسی است. هنگامی که رابطه شخصیت بر مدیریت تشخیص داده می گردد.
کدامیک از ویژگی های شخصیتی مدیر یا رهبر را پیروز می گرداند؟ در پژوهش های کلاسیک، Gibb، نتیجه گرفت که هیچ پایه علمی برای رابطه میان شخصیت رهبر و اثرگذاری وجود ندارد. Bass، ادعا کرد هنگامی که مراجعه می کنیم به بازنگری های Stogdill که بین سالهای 1948 تا 1970 منتشر شد که نتایج را برای نتیجه گیری این مطلب که ویژگی های شخصیتی رهبران پیروز را از ناپیروز متمایز می نماید. قابل قبول می نماید این اشهار نظر هنگامی سؤال برانگیز شد که تحقیقات 1970 از ثبت تمام یافته های منفی خود بازماند و این احتمال وجود دارد که بسیاری از آن نتایج منفی چاپ شده باشد.
Hogan و دیگران، اعتقاد دارند که شخصیت رهبر اثرات قابل پیش بینی بر عملکرد تیم دارد. برای یک اظهار نظر، نظری معتبر باشد. دو نیازمندی را باید دارا باشد. اظهار نظر باید منطقی باشد و از نظر تجربی نیز پوشش داده گردد این فرضیه که یک رابطه بین شخصیت رهبر و اثرگذاری سازمانی است غیرمنطقی است.
رهبری تعریف و درک شده بعنوان اثرگذاری بر دیگران تا اینکه وظایف را انجام دهد و به اهداف سازمانی و گروهی دست یابد. برای اینکه رهبرانی بر دیگران اثر بگذارند باید عمل نمایند. آیا ممکن است با داشتن برخی از ویژگی های شخصیتی به راحتی بر دیگر افراد اثر گذاشت. عمل رهبران می تواند:
آنچنان که ما مشاهده کردیم زنجیره ای طولانی از علل شخصیت رهبران، که بر تأثیرگذاری وجود دارد بعنوان نتیجه نهایی این دلیلی است که چرا شخصیت نزدیک به 50 سال پیش رها شد و چرا رفتار و عمل رهبر مورد توجه نهاده شد. دنیای مدیریت دنیای عمل است. Elster، اعلام کرد که عمل انفرادی انسان، واحد اساسی تفاسیر در علوم اجتماعی است. عمل همواره، الزام مدیریتی است با توجه به Nahria , Eccles. هنگامی که بیشتر محققان توافق کردند که ویژگی ها، اثر دارند به وسیله عمل چرا آنها پافشاری می نمایند بر اهمیت بیشتر ویژگی ها نسبت به رفتار در تحقیقات خود؟!
شخصیت اثر می گذارد بر رفتار. عوامل دیگر نیز بر رفتار اثر می گذارند و این نکته باقی می ماند مانند: این عمل است که نتیجه می دهد، نه شخصیت هر چند خوشایند و مطلوب باشد. امروزه هیچ تئوری رهبری نمی تواند به طور منطقی و تجربی متقاعد نماینده نشان دهد که چرا یک رهبر پیروز می گردد، در حالی که دیگران شکست می خورند به طور کلی.
اگر ما ویژگی های شخصیتی را که با اثرگذاری مرتبط هستند طبق دست آوردهای بالا، به دقت آنالیز کنیم ما در می یابیم که آنها به طور متفاوت گزارش داده اند که با رابطه بین متغیرهای شخصیتی و اثرگذاری توافق دارند. Yoki بیان می نماید که صدها مطالعه بر ویژگی ها، اعمال شد اما ویژگی ها فردی، از این که یک رابطه قوی با اثرگذاری رهبری داشته باشد بازماند.
منبع: الی گشت